تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 7813
بازدید دیروز : 10358
بازدید هفته : 225381
بازدید ماه : 645991
بازدید کل : 2255189
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


Alternative content


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک
 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 23 / 2 / 1397

داستان نخ زلزله ساز!

زلزله

جابر جعفى مى گوید: زمانى که خلافت به بنى امیه (لعنهم الله ) رسید در روزهاى حکومت شان خون هاى زیادى به حرام بر زمین ریختند و هزار ماه بر منبرهایشان لعن امیرالمومنان (علیه السلام ) کردند و شیعیان آن حضرت را در شهرها به دار آویخته و مى کشتند و اصل و ریشه آن ها را نابود مى کردند. علمایشان نیز آن ها را به خاطر میل به حطام دنیوى تشویق و همراهى مى کردند و بیشترین آزارشان بر شیعیان لعن امیرمؤ منان (علیه السلام ) بود و هر کس آن حضرت را لعنت نمى گفت مى کشتند.

زمانى که این مشکلات بر شیعیان فراگیر و طولانى شد شیعیان به زین العابدین (علیه السلام ) شکایت بردند و گفتند: یابن رسول الله حاکمان بنى امیه ما را از شهرمان آواره ساختند و به طرز فجیعى ما را مى کشند و آشکارا در شهرها و حتى در مسجد رسول خدا (صلى الله علیه وآله ) و بر منبرش لعن امیرالمؤ منین (علیه السلام ) مى گویند و کسى هم جلودار آن ها نیست و نهیشان نمى کند کسى هم نمى تواند آن ها را از این کار باز دارد. اگر هم کسى از ما لعن کننده را انکار کند مى گویند: این ترابى است (یعنی پیرو علی علیه السلام، ابو تراب ) و به گوش سلطان مى رسانند که او ترابى است و ابو تراب را به خیر یاد کرده است و او را حبس مى کنند و کتک مى زنند و سرانجام به قتل مى رسانند.

هنگامى که امام سجاد (علیه السلام ) این سخنان را شنید به آسمان نگاهى کرد و دعایی فرمود با این مضمون : «خداوندا منزهی تو و چقدر صبر داری و عظیم است مقام تو به درستی که تو به بندگانت مهلت میدهی و آنها فکر میکنند که آن ها را به خودشان و اگذاشته ای در حالی که تو تمام اینها را میبینی و شکی در تدبیر حتمی تو نیست و تو آگاه تری به آنچه میکنی اکنون من چگونه چیزی از تو بخواهم.» سپس فرزندش ابا جعفر محمد (علیه السلام ) را فرا خواند و فرمود: اى محمد فردا به مسجد برو و نخى که جبرئیل بر رسول خدا (صلى الله علیه وآله ) آورده بردار و حرکت کمى بده ، مبادا تند حرکت دهى که همه مردم هلاک مى شوند.

موضوعات مرتبط: حکایت ها وحکمت ها
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی